ازماست كه بر ماست
درمورد معضلات و مشکلات صنفی پرستاری حرفهای زیادی گفته شده است و مقصرهای مختلفی در این رابطه ذکر شده است . عدم درک صحیح مسئولان از وضعیت پرستار و پرستاری و یا پزشک سالاری موجود در نظام سلامت کشور و عدم اتحاد و انسجام در جامعه پرستاری برای پی گیری مطالبات خود و ....
چیزی که در اینجا ذکر می کنم و کمابیش از سوی برخی همکاران گفته می شود و آن چوبی است که پرستاران از خود می خورند .همه شما در شرایط کمابیش مشابهی از کمبود نیرو و دشواریهای کار مواجه هستید به حدی که عالم و آدم اعتراف می کنند که پرستاری ساعت کار موظف ماهیانه بالایی دارد و دریافتی نسبت به کارش کم است و کارانه و اضافه کارش عادلانه نیست و ....
دفاتر پرستاری ما از سطح دانشگاه و بیمارستان در تحمیلهایی که روز به روز بر پرستاران بیشتر می شود چه نقشی دارد ؟ به راحتی می توانم ادعا کنم که نه تنها مجری و اهرم فشار سیستم بر پرستاران برای قالب کردن تحمیلهای ناعادلانه بوده و هست بلکه برای خودشیرینی چیزی فراتر از آنچه سیستم از آنها می خواهد پیاده می کنند .اغلب مترونهای ما جایگاه فعلی خود را موهبتی برای خود دانسته و برای تضمین بقای خود حاضرند پا روی صنف خود گذاشته و به اصطلاح برای مسئولین رده بالای خود خوش خدمتی کنند . آنها کمتر از حقوق پرستار در مواجهه با مسئولین دفاع کرده و دستورالعملهای ابلاغ شده را بعلت اجحاف در حق پرستار غیر عملی و غیر قابل اجرا نمی کنند بلکه بازوی فشاری برای عملی شدن تمام خواسته های دانشگاه می شوند و حتی قوانین و مقررات خلق الساعه ای در بیمارستان ایجاد و اجرا می کنند که بر فشارها ی وارده بر پرستار از نظر روحی و کاری افزوده و عرصه را خود بر همکارانشان تنگ می کنند . در یک بیمارستان رده های مختلف اداری و پاراکلینیکی و پرستاران در کنار هم انجام وظیفه می کنند همگان اقرار دارند که شرایط کار و فشار ضوابط و مقررات دست و پاگیر بر هیچ قشری به اندازه پرستار نیست . اضافه کار پرستار مطابق تایمر محاسبه شده و دقیقه ها را در این محاسبه با بدهکار و طلبکار منظور می کنند اما در قسمت اداری دهها ساعت اضافه کاری خارج از برنامه کاری برایشان ماهیانه منظور می گردد و این تفاوت نه به قوانین کشوری بلکه به عرضه مدیران مستقیم این دو بخش بر می گردد . در شرایطی که دفتر پرستاری برای آب خوردن پرستاران هم دستورالعمل دارد در سایر بخشها که اغلب تک کاره هستند شرایط موجود خود را بر بخشهای پرستاری تحمیل و دیکته می کنند و دفتر پرستاری هم این شرایط را قانون می کند . واضحتر بگویم اینکه داروخانه و رادیولوژی و آزمایشگاه و .. هرکدام یک زمینه کاری بیشتر ندارند . داروخانه نسخه می گیرد و دارو می دهد . آزمایشگاه نمونه می گیرد و جواب می دهد و .. . اما پرستار در وسط میدان ایستاده و هزار و یک نوع فعالیت ریز و درشت که درهم هستند انجام و در دهها جای مختلف ثبت می کند و کارهای متفرقه اش بیشتر از کار مراقبتی و پرستاریش است اما می بینیم که این داروخانه است که تعیین می کند نسخه ها تا چه ساعتی تحویل و داروها در چه ساعتی تحویل داده شود . و سایر قسمتها هم همینطور و این پرستار است که در خلال مشغله فراوانش باید خود را با همه اینها هماهنگ و کارهایش را تنظیم کند . در نهایت هم به علت کمی تغییر در یکی از اینها از طرف دفتر و سوپروایزر و مسئول بخش مواخذه می شود . اینها همه مصداق ازماست که بر ماست نمی باشد ؟در موعد ارزشیابی سالیانه که هیچ گونه ارزش عملی نداشته و در حال حاضر به سوهان روح سالیانه تبدیل شده است چنان با تنگ نظری عمل می کنند که نمره ارزشیابی کمتر کسی به نود می رسد . پرستاری که در حد حرف از طرف مردم و مسولان درک می شود در همین حد از طرف مدیران خودش درک نشده و هر روز در پی تحمیلهای بیشتر و ایجاد شرایط سختتر برایش هستند و روند این کار به کجا خواهد رسید نمی دانم . ای کاش مدیران پرستاری در بیمارستانها منتخب پرستاران بودند .